بلوند دو توپ را به بالا هل داد و نتوانست آنها را بیرون بیاورد. البته او مجبور شد برای کمک با ناپدری خود تماس بگیرد که از این چشم انداز غافلگیر شده بود. دوشیزه نه تنها شکاف هایش را در مقابل او باز کرد، بلکه مجبور شد انگشتش را در خرخرش فرو کند. او در نهایت با دکتر تماس گرفت. او به سرعت از توپها مراقبت کرد، اما به دختر توصیه کرد که از دیکهای واقعی لذت ببرد، نه توپ در الاغ و به او پیشنهاد کرد که چگونه این کار را انجام دهد. چه کسی شک داشت که او موافق باشد. به هر حال، آنها قبلاً سوراخ های او را دیده بودند، با انگشتان خود به آنجا رفتند - می توان گفت که آنقدرها هم خجالت آور نبود. به هر حال، آنها او را مانند یک عوضی واقعی لعنت کردند - طبق برنامه "
دیدن اینکه چقدر همدیگر را دوست دارند خیلی سخت است.
من بیهوش شدم.
پسر به مدت چهار سال در کالج تلاش کرد تا مادرش را لعنت کند. شما قول نمی دهید، شما آنها را می دهید! و به نظر میرسید که پدر برای تشویق پسرش به تحصیل کردن اهمیتی نداشت. وقت آن بود که پسرم با لذت های خانواده بیشتر آشنا شود. )))
ویدیو های مرتبط
نمیتوانم بگویم دیک من بزرگ بود، اما از نظر ظاهری، بلوندها واقعاً آن را دوست داشتند، آنها بهترین عکس را به نمایش گذاشتند.